- جلسه اول؛ مؤمنان رستگاران
- جلسه دوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(1)
- جلسه سوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(2)
- جلسه چهارم؛ مهار غريزه جنسي
- جلسه پنجم؛ وفاي به عهد و امانتداري
- جلسه ششم؛ نماز و رستگاري
- جلسه هشتم؛ عبادالرحمان
- جلسه نهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(1)
- جلسه دهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(2)
- جلسه يازدهم؛ عبدالرحمان و نماز
- جلسه دوازدهم؛ عبادالرحمان، هراسناک و نگران
- جلسه سيزدهم؛ ميانهروي در انفاق
- جلسه چهاردهم؛ صفات سلبي عبادالرحمان
- جلسه پانزدهم؛ سرنوشت خطاکاران
- جلسه شانزدهم؛ دو وصف سلبي ديگر براي عبادالرحمان
- جلسه هفدهم؛ برخورد عبادالرحمان با آيات الهي
- جلسه هجدهم؛ اهتمام عبادالرحمان به خانواده
- جلسه نوزدهم؛ امامت متقین، آرمان عبادالرحمن
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
قسمت اول | 3.11 مگابایت |
قسمت دوم | 3.08 مگابایت |
بسمالله الرحمن الرحيم
بندگي، طريق تقرّب
آن چه پيش رو داريد گزيدها از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزد(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبر است كه در تاريخ 17/3/85 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
«وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماما»1؛ قرآن كريم در باره اهتمام به خانواده ميفرمايد: «عباد الرحمان»؛ كسان هستند كه منش آنها در دعا كردن اين گونه است كه ميگويند: از همسران و فرزندانمان نور چشم به ما ببخش و ما را پيشواي پرهيزگاران قرار ده.
آنها ميخواهند كه همسرانشان همسراني صالح و فرزندانشان فرزنداني صالح باشند. اين شيوه «عباد الرحمان»؛ است. به خصوص در زندگي حضرت ابراهيم عليهالسلام، بر حسب آن چه قرآن كريم نقل ميكند، اين ويژگي كاملاً مشهود است. يكي از قسمتهاي برجسته زندگي حضرت ابراهيم؛ عليهالسلام كه آثار ماندني تا روز قيامت خواهد داشت، بناي كعبه است كه به كمك فرزندشان حضرت اسماعيل عليهالسلام آن را ساختند. قرآن ميفرمايد: وقتي كه اين پدر و پسر مشغول ساختن خانه خدا شدند، اين گونه دعا ميكردند: «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لک».2؛ آنها ميدانستند كار كه ميكنند، خدمت شايستها است و خداي متعال دعايشان را در آن حال مستجاب ميكند. يكي از دعاهايشان اين بود كه ما را «مسلم»؛ قرار ده. قرآن ميفرمايد: لقب «مسلم»؛ را حضرت ابراهيم؛ عليهالسلام براي ما گذاشته است. هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ3؛ دعاي حضرت ابراهيم عليهالسلام اين است كه من و اسماعيل را «مسلم»؛ يعني تسليم خودت قرار ده. به اين مقدار نيز اكتفا نميكند، بلكه اضافه بر آن ميگويد: در ميان فرزندان من پيامبري را مبعوث فرما. حضرت رسول؛ صل الله وعليه وآله فرمودند: «أنا دعوة اب ابراهيم»4؛ من همان دعاي ابراهيم هستم كه اهتمام داشت فرزندانش همان منش و روش او را داشته باشند و خداوند همان نعمتهاي كه به او داده است، به فرزندانشان نيز بدهد. در روايات داريم كه ابتدا خدا مقام نبوت و رسالت را و سپس مقام خلّت را به حضرت ابراهيم عليهالسلام داد. «وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلا»5؛ پس از مقام خلّت مقام امامت را به او داد. برا اين مقام شرايط لازم بود و حضرت مبايست در امتحانات سربلند بيرون آيد. «وَ إِذِ ابْتَل؛ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قال وَ مِنْ ذُرِّيَّتِ قال لايَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين»6؛ خدا حضرت ابراهيم؛ عليهالسلام را به گونههاي مختلف مورد ابتلا و آزمايش قرار داد. او از اين امتحانات سرافزار بيرون آمد. وقتي امتحانات تمام شد، آن وقت خدا پاداش او را اين گونه قرار داد كه مقام امامت پيدا كند. البته اين امامت معنايش جانشين پيامبر نيست، چون خود ايشان پيامبر بود، بلكه يك مقام ديگر است. وقت كه خدا متعال مقام امامت را به حضرت ابراهيم؛ عليهالسلام داد، حضرت ابراهيم عليهالسلام غفلت نكرد از اين كه براي ذريهاش دعا كند تا آنها نيز اين مقام را داشته باشند و بلافاصله مقام را كه انبيا سابق نيز معلوم نيست چند نفر داشتهاند، براي فرزندانش درخواست كرد. خداوند متعال در پاسخ اين درخواست فرمود: اين مقام به همه كس داده نمشود، بلكه به كساني كه اهل ظلم و گناه نباشند، داده مشود. معلوم ميشود اين يك شيوه مرضيه اي است كه انسان به فكر فرزندانش باشد.
اين كه علاقه به زن و فرزند چه علاقه اي است، تا چه اندازه مطلوب است، و آيا به هر درجه اي باشد مطلوب است يا نه، بحث تحليل ميخواهد. به طور اجمال ما در باره آنها تعبير «قرة العين»؛ داريم. چشم روشني ظاهراً نهايت سرور و شادي از يك كار و حالت رضايت از آن است. به فرزند هم كه معروف است نورچشم مگويند، به خاطر آن است كه انسان از ديدنش شاد ميشود. گويا نور در دلش متابد و چشمش برق ميزند. اين كلمه در قرآن سه بار به كار رفته است. يكي از كاربردهاي آن در اوصاف بندگان شايسته خدا است. «تَتَجاف؛ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلاتَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُن»7؛ بندگاني كه وقتي آيات قرآن برايشان خوانده ميشود، به حال سجده روي زمين ميافتند، پهلوها را از بستر تهي ميكنند، بستر را رها ميكنند و راز و نياز با خدا را پيش ميگيرند، هيچ كس نميداند كه خدا چه روشني چشمي برا اينها مهيّا كرده است. در باره نعمتهاي بهشتيان خداوند ميفرمايد: «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار»8، «زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِين»،9؛ «فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُون»10؛ و «لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُون»11؛ اينها را كم و بيش انسان سر در ميآورد كه چه جور نعمتهاي است، گرچه فواكه و نعمتهاي بهشت با نعمتهاي دنيايي خيلي فرق دارد، ولي بالاخره يك شِماي از آن را انسان درك ميكند، ولي در باره «عباد الرحمان»؛ خداوند ميفرمايد: هيچ كس نميداند خدا چه روشني چشم برايشان مهيا كرده است. در روايت است كه «و لا خطر عل قلب بشر»12؛ بر قلب هيچ انسان اين نعمت خطور نكرده است، يعن فهم بشر عاجز است از اين كه بتواند آن را تصور كند. معلوم مشود كه اين «قرة اعين»؛ خيلي بالاتر از نعمتهاي ديگر است.
«عباد الرحمن»؛ از خدا ميخواهند كه خدا كاري كند همسري نصيبشان شود كه مايه چشم روشني باشد. اين نشانه آن است كه خيلي به زن و بچه علاقه دارند. انسان به طور طبيعي يك ميل غريزي به همسر و فرزند دارد و اين حكمت الهي است كه خدا برا انسان چنين ميلي را قرار داده است. اگر چنين ميلي نبود انسانها حاضر نميشدند سختي زندگي مشترك را تحمل كنند. آن ميل طبيعي و لذّت جنسي باعث ميشود سختيهاي زندگي تحمل شود و در نتيجه نسل بشر باقي بماند. پس من و شما محصول اين حكمت الهي هستيم. اگر خدا در وجود پدر چنين ميلي را قرار نداده بود، من و شما به وجود نميآمديم. براي اين كه اين ارتباط محفوظ بماند و به اصطلاح يك هسته؛ اي برا زندگي اجتماع شود، خداوند متعال ميان پدر و مادر و فرزندان محبت خاص ايجاد ميكند. «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»13؛ اين مودّت و رحمت غير از آن كشش غريزي است. پس از اين كه همسري ميان دو نفر اتفاق افتاد، محبت به وجود ميآيد. قبل از اين كه انسان همسر قانوني انتخاب كند، محبت و مودّت ميان زن و مرد وجود ندارد. پس از اين كه مشخص شد همسر قانوني او كيست، آن وقت مودت و رحمت پيدا ميشود.
امروز در اثر زندگي ماشيني و پيشرفت صنعتي كه در كشورها غرب پيدا شده است، روابط خانوادگي ضعيف شده و بلاي بزرگي به سر انسانها آمده است. آنان رحمت خدا و نعمت او را قدر ندانستند، و به خاطر لذتهاي زودگذر كه از راهها ديگر برايشان پيدا ميشود، كمكم روابط خانوادگيشان گسسته شده است. اكنون كار خانواده به جاي رسيده است كه دو تا همجنس با هم ازدواج ميكنند و بچه اي را از جايي مگيرند و او را عضو خانواده قرار ميدهند. اين ناسپاسي از نعمت الهي است كه خدا به طور طبيعي و فطري ميان مرد و زن قرار داده است.
همه نعمتهايي كه در اين دنيا است، نعمت بودن آن مشروط به شرايط است. هيچ چيز به طور مطلق نعمت نيست. هوا، غذا، نور و حرارت همه نعمت است. اگر حرارت نباشد انسان سرما ميخورد و گاه همين ممكن است به مرگ انسان منتهي شود، اما همين حرارت در درجه خاص مطلوب است. اگر بيشتر شود به بلا تبديل ميشود. اين مودت و رحمت كه خدا ميان همسران با يكديگر و ميان پدر و مادر با فرزندان قرار داده است، نعمت است كه اگر از حدّ خود فراتر رود به نقمت تبديل ميشود و بچه درست تربيت نميشود و از خود شخصيت و هويت ندارد. همان محبت كه مايه حيات انسان است و اگر بچه ها از آن برخوردار نباشند جنايتكار بار ميآيند، زيادي آن نيز باعث ميشود فرزند وابسته و لوس بار بيايد. محبت افراطي باعث ميشود انسان از انجام تكاليفش باز بماند. «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِين»14؛ اگر زن و فرزند از خدا و جهاد محبوبتر شوند موجب بدبختي انسان ميشوند. محبت در حد مطلوب است كه مزاحم تكليف واجب نشود. در بعضي آيات قرآن تأكيد شده است كه مواظب باشيد گاهي زن و فرزندتان ميتوانند دشمن شما باشند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيم»15؛ ابتدا قرآن هشدار ميدهد كه فكر نكنيد هر زن و فرزندي هميشه موجب سعادت انسان هستند. گاه ممكن است افراد وقتي لذتهاي خودشان با لذتهاي همسرشان تزاحم پيدا ميكند به خصوص در جوامع امروزي كه دنياگراي رواج پيدا كرده و اساسا عواطف انساني و وفاداري نسبت به پدر و مادر يا نسبت به فرزند تضعيف شده است، به فكر تأمين لذّتها خود باشند. شما بايد حق و باطل را ملاك قرار دهيد. تا زماني كه ارتباط با آنها ضرري به دين شما نميزند، رابطه خود را حفظ كنيد.
انسان بايد بر عواطفش مسلط باشد و بداند كجا عاطفه خود را اعمال كند. اين هنر بزرگي است. خيلي بايد انسان قدرت داشته باشد كه احساسات و عواطفش را كنترل كند و آن را تابع عقل و شرع قرار دهد. به طور طبيعي رابطه قوي عاطفي ميان همسران وقتي حالت افراط پيدا ميكند، مانع انجام تكاليف ميشود. انساني كه وظيفه او است تبليغ برود و مسافرت كند، وقتي ميبيند خانمش تنهاست و رفتن به تبليغ انس ميان آنها را كمي به هم زند، دلش نميآيد خانواده را رها كند. محبتها نبايد به گونها باشد كه مانع تكليف شرع شود. آن وقتي است كه انسان به خاطر اين كه از همسرش جدا نشود توجيهات ميكند، چون راه توجيه را خوب بلد است. اگر نخواهد كار را انجام دهد هزار و يك دليل ميآورد، ولي واقعيت اين است كه محبت افراطي مانع انجام وظيفه است. حبّ و بغضها نبايد از حدّ اعتدال بگذرد همان طوري كه نبايد كمتر از حدّ اعتدال باشد. امروزه روان شناسان ميگويند: بسياري از ناهنجاريهاي فرزندان به كم مهري پدر و مادر مربوط است. وقتي پدر و مادر محبت لازم را اعمال نميكنند، بچه ها رفتارهاي نابه هنجار از خود نشان ميدهند. افراط و تفريط هر دو مضر است. پيدا كردن حد وسط نيز به آموزش نياز دارد.
امير المؤمنين عليهالسلام در مقام سرزنش اصحاب كه به خاطر روابط خانوادگي و رعايت مسائل قومي و منافع عشيرها درست نميجنگيدند، ميفرمايد: «و لقد كنا مع رسول اللّه صل اللّه عليه و آله نقتل آبائنا و ابنائنا و اخواننا و اعمامنا فلما رأ اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الكبت و انزل علينا النصر و لعمر لو كنّا نأت ما اتيتم لما قام للدين عمود و لا اخضرّ للايمان عود»16؛ ما در زمان پيامبرصل الله وعليه وآله با پيامبرصل الله وعليه وآله بوديم و با پدران، فرزندان، برادران و عموهايمان مجنگيديم. وقتي وظيفه بود با دشمن اسلام مبارزه كنيم، به روابط فاميلي نگاه نميكرديم. وقتي خدا ديد ما راست ميگوييم، زبون و شكست را بر دشمن و پيروزي و نصرت را بر ما نازل كرد. اگر بنا بود ما نيز مثل شما باشيم و از وظيفه شانه خالي كنيم خيمه دين برپا نميشد و شاخه درخت ايمان سبز نميشد و نميروييد. شخص امير المؤمنين؛ عليهالسلام نمونه بارز اين تعادل است. ايشان در مقام اجراي عدالت وقتي دخترش يك گردنبند گِلي كم قيمت و كم ارزشي را از بيت المال عاريه مگيرد تا در يك جشن عروسي به گردنش بياويزد و برگرداند و ضمانت هم ميكند كه اگر ضرر به آن برسد جبران كند، امير المؤمنين عليهالسلام ايشان را مؤاخذه ميكند و ميفرمايد: دخترم، اگر نبود كه اين گردنبند را به عنوان عاريه مضمونه گرفته بود، اولين دستي كه به جرم دزدي بريده ميشد، دست تو بود! مجرم بايد مجازات شود گرچه دختر علي باشد. ملاحظات كه باعث ميشود كساني از مؤاخذه و عقوبت در امان بمانند، آبروي اسلام و نظام را ميريزد. آبروي نظام به اين است كه مجرم هر كس باشد مجازات شود.
1؛ فرقان، 74؛ و آنان هستند كه گويند:پروردگارا، ما را زنان و فرزندان مرحمت فرما كه مايه چشم روشن ما باشند، و ما را (سر خيل پاكان و) پيشوا اهل تقوا قرار ده.
2؛ بقره، 128 ؛ پروردگارا، دل ما را تسليم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نيز امت تسليم و رضا خود بدار.
3؛ كاف، ج1، ص 90.
4؛ بحار، ج 12، ص87.
5؛ نساء، 125؛ آن ابراهيم كه خدا او را به مقام دوست خود برگزيده است.
6؛ بقره، 124؛ و (به ياد آر) هنگام كه خدا ابراهيم را به امور امتحان فرمود و او همه را به جا آورد، خدا به او گفت:من تو را به پيشواي خلق برگزينم، ابراهيم عرض كرد:به فرزندان من چه؟فرمود: (اگر شايسته باشند مدهم، زيرا) عهد من به مردم ستمكار نخواهد رسيد.
7؛ سجده، 16-17؛ (شبها) پهلو از بستر خواب ته كنند و با بيم و اميد (و ناله اشتياق در نماز شب) خدا خود را بخوانند و آنچه روز آنها كردهايم (به مسكينان) انفاق كنند. پس هيچ كس نمداند كه به پاداش نيكوكاريشان چه نعمت و لذّتها بنهايت كه روشنبخش (دل و) ديده است در عالم غيب برايشان ذخيره شده است.
8؛ نساء، 57؛ بهشت كه نهرها از زير درختانش جار است.
9؛ طور، 20 ؛ و ما حور العين را همجفت آنان گردانيدهايم.
10؛ مرسلات، 42؛ و از هر نوع ميوه مايل باشند فراوان فراهم است.
11؛ واقعه، 21؛ و گوشت مرغان و هر غذا كه مايل باشند.
12؛ من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 295
13؛ روم، 21؛ و باز يك از آيات (لطف) او آن است كه برا شما از جنس خودتان جفت بيافريد كه در كنار او آرامش يافته و با هم انس گيريد و ميان شما رأفت و مهربان برقرار فرمود.
14؛ توبه، 24؛ (ا رسول ما امت را) بگو كه اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان خود و اموال كه جمع آوردهايد و مالالتجارها كه از كساد آن بيمناكيد و منازل را كه به آن دل خوش داشتهايد بيش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست مداريد منتظر باشيد تا خدا امر خود را جار سازد (و اسلام را بر كفر غالب و فاتح گرداند و شما دنياطلبان بدكار از فعل خود پشيمان و زيانكار شويد) و خدا فسّاق و بدكاران را هدايت نخواهد كرد.
15؛ تغابن، 14-15؛ الا ا اهل ايمان، زنان و فرزندان شما هم برخ (كه شما را از طاعت و جهاد و هجرت در دين باز دارند) دشمن شما هستند، از آنان حذر كنيد، و اگر (از عقاب آنها پس از توبه آنان) عفو و آمرزش و چشمپوش كنيد خدا هم (در حق همه شما) بسيار آمرزنده و مهربان است. به حقيقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند (چندان به آنها دل نبنديد) و (بدانيد كه) نزد خدا اجر عظيم (بهشت ابد) خواهد بود.
16؛ نهج البلاغه، ص 190
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org