- جلسه اول: نماز جلوهاى از معرفت خدا
- جلسه دوم: راهكار درك عظمت خداوند
- جلسه سوم: جستارى در بحث توحيد
- جلسه چهارم: جستارى در بحث نبوت
- جلسه پنجم: جايگاه و ويژگى هاى نماز
- جلسه ششم: راهكار توجه قلبى به خدا در نماز
- جلسه هفتم: جستارى در مراتب نيت و عبادت خدا
- جلسه هشتم: سازوكارهاى تحصيل اخلاص و قصد قربت در نماز
- جلسه نهم: جايگاه قرآن در نماز
- جلسه دهم: قلمروشناسى معرفت خداوند
- جلسه يازدهم: مقام حمد و ستايش خداوند
- جلسه دوازدهم: ربوبيت الهى و تدبير جهان
- جلسه سيزدهم: تجلى رحمت الهى در آفرينش و تدبير جهان
- جلسه چهاردهم: تجلّى عبوديت در نماز (1)
- جلسه پانزدهم: تجلّى عبوديت در نماز (2)
- جلسه شانزدهم: جايگاه هدايت در نماز (1)
- جلسه هفدهم: جايگاه هدايت در نماز (2)
- جلسه هجدهم: جايگاه هدايت در نماز (3)
- جلسه نوزدهم: جايگاه هدايت در نماز (4)
- جلسه بيستم: جايگاه نعمت الهى در نماز
- جلسه بيست و يكم: رهيافتى به حقايق و معارف سوره توحيد (1)
- جلسه بيست و دوم: رهيافتى به حقايق و معارف سوره توحيد (2)
- جلسه بيست و سوم: رهيافتى به حقايق و معارف سوره توحيد (3)
- معرفی
جلسه ششم
راهكار توجه قلبى به خدا در نماز
ضرورت تحصيل توجه قلبى به خداوند در نماز
درباره بندهاى اذان و اقامه سخن گفتيم. اكنون بحث راجع به ايجاد زمينه و آمادگى كافى براى شروع نماز است تا از اين طريق انسان بهتر بتواند از نماز و گفتوگوى با خداوند بهره بردارى كند. قبل از شروع نماز، شايسته است انسان لحظاتى فكر خود را از امور مادى و آنچه باعث پراكندگى حواس مىشود منصرف كند و در نماز و توجه به خداوند متمركز سازد. اگر مىخواهد به تنهايى نماز بخواند، سعى كند جايى را برگزيند كه خالى از سر و صدا باشد و در برابر او تصويرهايى نباشد كه جلب نظر كند. اگر مىخواهد در نماز جماعت شركت كند، بكوشد به گونهاى در بين جمعيت نمازگزار قرار گيرد كه چيزى او را به خود جلب نكند و مزاحم ارتباط او با خداوند نشود؛ گويى او در بين جمعيت محو گرديده است.
اذكارى كه ما در نماز مىخوانيم، مفاهيمى دارند كه بايد در ذهن منعكس شوند؛ اما توجه قلبى از مقوله الفاظ و مفاهيم نيست و امرى وراى آنهاست. توجه قلبى، از مقوله علم حضورى و شهودى است كه با عنايت خداوند براى كسانى كه حضور پروردگار خويش را درك كردهاند، حاصل مىشود. در پرتو قدرت و استعدادى كه خداوند به انسان داده، او مىتواند همراه با گفتن اذكار نماز و يا تصور معانى آنها در عمق دل خود به خداوند توجه پيدا كند. ما در اكثر اوقات آمادگى لازم را براى توجه قلبى به خداوند نداريم؛ ولى با استعانت از خداوند و با توجه به مفاهيم اذكار نماز و تمركز در آنها مىتوانيم اين حالت
معنوى را در خود پديد آوريم يا به تقويت آن بپردازيم؛ چرا كه اين توجه قلبى به صورت محدود و در حالات خاصى براى اكثر افراد رخ مىدهد و مهمْ؛ گسترش دادن، تقويت و عمق بخشيدن به آن است. براى نوع افراد در هنگام مناجات و توسل گاهى به صورت محدود حالتى پديد مىآيد كه وراى الفاظ و مفاهيم، كاملا به مخاطب خود متوجه مىشوند؛ گويى كه او را مىبينند و در اين حالت كاملا از امور پيرامون خود غافل مىشوند؛ حتى خود را نيز فراموش مىكنند.
اگر حالت توجه به خداوند در ما پديد آمد، بايد براى تقويت و استمرار آن بكوشيم؛ چه اينكه توجه قلبى به خداوند امر بسيار نفيسى است كه بهاى سنگينى دارد و ما بايد بهاى آن را بپردازيم؛ يعنى اولا با تلاش اين حالت را در خود پديد آوريم و سپس به تقويت آن بپردازيم و آن را از كف ندهيم. يكى از راه هاى ايجاد توجه قلبى، خشوع و خضوع در برابر خداوند، توجه به عظمت بى نهايت او و درك حقارت خويش است. ما بايد با مشاهده نعمت هاى خدا و از طريق تصور عظمت آفريدگان و حتى به كمك صورت هاى خيالى و ذهنى، اندكى از عظمت خداوند را درك كنيم؛ چون ما هر قدر به ذهن خود وسعت بدهيم و تصوير بسيار بزرگى از عالم جسمانى در ذهن خود پديد آوريم و با كمك مفاهيم ذهنى و كمك گرفتن از قوه خيال بتوانيم عظمت خلقت خداوند را تصور كنيم، درك و تصور ما در برابر عظمت آفريدگان خداوند، بى نهايت حقير و ناچيز است؛ عظمت خلقتى كه گاه فاصله بين دو ستاره آن ميلياردها سال نورى است كه ما از درك فاصله يك سال نورى هم عاجزيم؛ چه رسد به درك ميلياردها سال نورى!
در مقام تصور عظمت خداوند، مىتوانيم محيطى عظيم و گسترده يا
صحرايى بزرگ و پردامنه و يا اقيانوسى بزرگ و عميق را تصور كنيم و آن گاه جسم كوچك و حقير خود را با آن بسنجيم و بنگريم كه در مقام مقايسه، جسم ما چه نسبتى با همين بخش از عالم جسمانى كه براى ما قابل درك است دارد. شايد در اين مقايسه ما به اين نتيجه برسيم كه جسم ما در برابر آن بخش از عالم جسمانى كه براى ما قابل تصور است، در حد يك موجود ميكروسكوپى است؛ چه رسد به عوالمى كه ما راهى براى شناخت عظمت آنها نداريم! در پرتو مقايسه مادى، ما بيشتر به حقارت معنوى و كاستى خود پى مىبريم؛ اما با اينكه انسان موجودى كوچك است، خداوند روح معنويت به او داده كه مىتواند با آن در شعاع معرفت خداوند قرار گيرد و با وى ارتباط برقرار كند. همچنين خداوند نعمت هاى بى شمارى در اختيارش نهاده كه از شمارش و شكر آنها عاجز است: «... وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الاِْنْسانَ لَظَلُومٌ كَفّارٌ؛1 و اگر [بخواهيد]نعمت خدا را بشمريد، نمىتوانيد آن را به شمار درآوريد. قطعاً انسان ستم پيشه ناسپاس است».
لطف بى نهايت خدا و ناسپاسى انسان
اگر كسى به ما كمكى كند و هنگام نياز و تنگدستى پولى در اختيار ما نهد، هميشه خود را وامدار او مىدانيم و سپاسگزار او هستيم و مىكوشيم آن پول را در راهى كه خوشايند دوستمان نيست، صرف نكنيم؛ اما با اينكه خداوند نعمت هاى بى شمارى در اختيار ما نهاده، نه فقط آن نعمت ها را به حساب نمىآوريم، بلكه خود را طلب كار خدا مىدانيم و پروايى از كفران نعمت و عصيان خداوند نداريم و نعمت هاى الهى را در راهى مصرف مىكنيم كه
1. ابراهيم (14)، 34.
موجب غضب و خشم خداوند مىشود. اگر نسبت به دوستان خود بىوفايى كنيم و به آنان زيان برسانيم، ما را از خود مىرانند و ديگر روى خوش به ما نشان نمىدهند؛ اما با همه بىوفايى، عصيان و جفاكارى در حق خداوند و بى احترامى و بى ادبى به ساحت پروردگار عالم و كفران نعمت هاى او، خداوند ما را از خود نمىراند و ما را مىپذيرد.
ما اگر براى عذرخواهى نزد دوستمان برويم، ممكن نيست هنگام سخن گفتن با او به وى پشت كنيم و توجه نداشته باشيم؛ اما پس از گناهان فراوان هنگامى كه به سراغ خداوند مىرويم، با زبانْ خدا را ذكر مىگوييم؛ اما دلمان به جاى ديگرى توجه دارد؛ گويى در مقام نياز و توجه به ساحت ربوبى به او پشت كرده ايم. اين نهايت زشتى و بى ادبى بنده در برابر خداوند است؛ خداوندى كه مظهر كمال، جمال، لطف و بخشش بى نهايت است و با همه رفتار زشتى كه از ما سر زده، باز هم ما را مىپذيرد. علاوه بر آن به قدرى از بازگشت ما به سوى خويش خوشحال مىشود كه در وصف نمىگنجد.
از ابوعبيده حذاء نقل شده: «سَمِعْتُ أَبا جَعْفَر(عليه السلام) يَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَعالى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُل أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زادَهُ في لَيْلَة ظَلْماءَ، فَوَجَدَها فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذلِكَ الرَّجُل بِراحِلَتِهِ حَينَ وَجَدَها؛1 از امام باقر(عليه السلام)شنيدم كه فرمود: خوشحالى خداوند از توبه بنده اش، شديدتر است از خوشحالى مردى كه در شبى ظلمانى زاد و راحله و آب و غذايش را گم مىكند و سپس آنها را مىيابد. همانا خوشحالى خداوند از توبه بنده اش، از خوشحالى آن مرد به هنگام يافتن زاد و راحلهاش شديدتر است».
آيا بنده گنه كار نبايد در برابر چنين خداوند مهربانى احساس شرم داشته
1. محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 2، ص 435.
باشد؟ آيا نبايد فرصت را مغتنم بشمارد و توبه كند؟ او اگر اكنون توبه نكند، از كجا مطمئن است كه تا چه زمانى زنده مىماند؟ بسيارى از افراد مشغول زندگى روزمره خود بودند؛ اما ناگاه مرگ به سراغ آنها آمد و بر اثر سكته يا حادثه ديگرى جان سپردند. ما حتى وقتى مشغول نماز هستيم، مطمئن نيستيم كه تا پايان آن زنده بمانيم. همين تصور كه ممكن است در بين نماز مرگ به سراغ ما بيايد و اين نماز آخر ما باشد، به ما كمك مىكند كه از پراكنده شدن حواس خود جلوگيرى كنيم و به اين سو و آن سو توجه نداشته باشيم و با تمركز و حضور قلب بيشترى نماز بخوانيم.
اگر براى مدتى با تمرين به هنگام نماز، عظمت خداوند و نعمت ها و الطاف او و ناپايدارى زندگى را در نظر آوريم، رفته رفته توجه به اين معانى براى ما عادت و ملكه مىشود و خود به خود به آنها توجه پيدا مىكنيم و در نتيجه، استفاده شايسته ترى از نماز مىكنيم. وقتى انسان به رفتار و باورهايى انس گرفت و كراراً به آنها پرداخت، خداوند اين توان را به او داده كه بتواند يك جا همه آن انگيزه ها، ايده ها و رفتارى را كه با آنها انس گرفته، تصور كند و به آنها توجه يابد. از اين رو توجه مكرر به معانى عالى و بلند الهى و معنوى به هنگام نماز، ما را در يافتن حضور قلب و تمركز و درك مقام عبوديت خداوند مدد مىرساند.
عالمان و بزرگان در كتاب هاى خود، كمتر به اين دستورالعمل ارزشمند توجه كردهاند؛ اما در دعاهاى افتتاحيه نماز كه توصيه شده قبل از نماز خوانده شوند، به اين دستورالعمل توجه شايانى شده كه جا دارد مضامين عالى و بلند اين دعاها را مورد بررسى قرار دهيم؛ از جمله توصيه شده كه در آستانه نماز اين آيه را بخوانيم: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ
حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛1 من يكسره روى [دل] خويش به سوى آنكه آسمان ها و زمين را آفريده است كردم در حالى كه حق گرايم و از مشركان نيستم». (كاربرد «حضور قلب» و «توجه قلبى به خداوند» در تعابير ما شايع است و بر اساس آنچه در روايات و تفاسير درباره آيه فوق آمده، لااقل يكى از معانى «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ» توجه قلبى به خداوند است.)
در اينجا دو نكته مهمّ وجود دارد كه متأسفانه كمتر مورد توجّه قرار مىگيرد و لازم است كه ما آنها را از نظر دور نداريم. آن دو عبارتند از: اهمّيت پذيرش بنده از سوى خدا، و نقش توسل به اهل بيت(عليهم السلام) در تقرب به خداوند.
اهمّيت پذيرش بنده از سوى خدا
وقتى انسان به سراغ بزرگى مىرود، اگر آن بزرگ وى را بپذيرد و حاضر شود به سخنان او گوش دهد و نيازش را برطرف سازد، به توفيق بزرگى دست يافته و بايد به خود ببالد كه آن بزرگ حاضر شده او را بپذيرد و با وى صحبت كند. اكنون چه توفيقى بزرگتر از اينكه خداوند متعال انسان را بپذيرد و مورد تفقد قرار دهد و او را غرقه در الطاف و عنايات خود سازد؛ به همين دليل ما بايد شكرگزار لطف و عنايت الهى باشيم؛ چنان كه ائمه اطهار(عليهم السلام) در دعاهاى خود خداى را بر اين نعمت بزرگ سپاس گفتهاند. در يكى از دعاهايى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، آمده است: «أَللّهُمَّ أَقْبِلْ إِلَيَّ بِوَجْهِكَ حَتّى أُقْبِلُ إِلَيْكَ بِقَلْبِي، أَللّهُمَّ أَعِنِّي عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. أَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي جَعَلَنِي مِمَّنْ يُناجِيهِ؛2 خداوندا، به من رو كن تا قلبم را متوجه تو سازم.
1. انعام (6)، 79.
2. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 84، باب 22، حديث 19، ص 365.
خداوندا، مرا براى يادكرد و شكرگزارى و انجام نيكوى عبادتت يارى رسان. سپاس خدا را كه مرا از جمله كسانى قرار داد كه به مناجات با او مىپردازند».
در «مناجات شعبانيه» نيز از خداوند درخواست شده كه وقتى بنده او را مىخواند و با او مناجات مىكند، وى را بپذيرد و از خود نراند: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعائي إِذا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدائي إِذا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ؛ خداوندا، درود بفرست بر محمد و آل محمد و چون تو را مىخوانم، مرا اجابت كن و هرگاه تو را ندا كنم، ندايم را بشنو، و چون با تو مناجات كنم، به من توجه فرما كه من به سوى تو گريختهام و در حضورت ايستاده، در حالى كه به درگاهت با حال پريشانى تضرع و زارى مىكنم».
در دعاهاى افتتاحيه نماز از خداوند كه به بنده خود اجازه داده با او سخن بگويد، درخواست شده كه به او توجه كند. خداوند به همه مخلوقاتش توجه دارد؛ اما عنايات خداوند به مخلوقات داراى مراتب است و همه آنها در يك سطح نيستند. به عنوان مثال اگر ما با عدهاى در محضر مقام معظم رهبرى يا يكى از مراجع بزرگ تقليد باشيم، گاهى آن بزرگ همان طور كه به جمع مىنگرد، به ما نيز نگاه مىكند؛ ولى توجه خاصى به ما ندارد؛ اما گاهى از بين جمع نگاه خاصى به ما مىكند و توجه خاصى به ما دارد. مسلماً اين نگاه با نگاه اول متفاوت است و از عنايت و لطف خاص ايشان به ما سرچشمه مىگيرد. اين نگاه نشانه آن است كه ايشان از ما راضى است و از ما گلهاى و شكايتى ندارد. خداوند به همه مخلوقاتش توجه دارد و به همه چيز احاطه دارد و چيزى از دايره علم الهى پنهان نيست و هر چيزى را مىبيند؛ اما بين توجه خداوند به ستمگرانى چون شمر و يزيد با نگاه وى به انبيا و اولياى خود، فرق
بسيارى است. تفاوت بسيارى است بين نگاه و توجه خداوند به ما و توجه او به سلمان و ابوذر و بندگان صالحى كه خداوند به وسيله جبرئيل سلام خود را به آنها ابلاغ مىكرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مأمور مىنمود كه سلام خدا را به آنها برساند.
اگر ما به مقامى برسيم كه حضرت ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ براى ما سلام بفرستد، ديگر در پوست خود نمىگنجيم و غرق در لذت، شادمانى و سرور مىشويم و به خود مىباليم كه از بين ميليون ها انسان، حجت خداوند به ما عنايت و توجه داشته است. جا دارد كه براى رسيدن به اين توفيق بزرگ، انسان جانش را نثار كند. حال تصور كنيد كسى كه مخاطب سلام خداست، چه درجه و مقامى دارد! البته ما نمىتوانيم مقام الوهيت و نيز مقام اولياى خدا را درك كنيم و نسبت خود را با آنان بشناسيم. از درك اين معنا عاجزيم كه خداوند نامتناهى است و اولياى خدا هرچند بزرگ و عالى مقام باشند، باز محدودند و ارتباط ما با آنان ارتباط موجودى محدود با موجود محدود ديگر است و هيچگاه اين ارتباط به پايه ارتباط با خداوند نمىرسد كه نامحدود و نامتناهى است؛ از اين رو در روايات و دعاها سعى بليغى شده كه اولا ما مقام اولياى خدا را بشناسيم و قدر ارتباط با آنان را بدانيم و ثانياً بكوشيم، مقام خداوند متعال و عظمت ارتباط با او را نيز درك كنيم و بدانيم كه بزرگ ترين نعمت و تفضل الهى در حق بنده، توجه به اوست. پس جا دارد كه بنده با سراسر وجود خود در هنگام مناجات با خداوند بگويد: «أَللّهُمَّ إِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَ رِضاكَ طَلَبْتُ وَ ثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ؛1خداوندا، من روى به سوى تو گرداندم و رضاى تو را طلبيدم و ثواب تو را درخواست دارم و به تو ايمان آوردم و بر تو توكل كردم».
1. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 84، باب 44، حديث 18، ص 365.
در احوالات امام حسن مجتبى(عليه السلام) آمده است كه وقتى براى اداى نماز به آستانه مسجد مىرسيدند، سر به سوى آسمان مىكردند و مىگفتند: «إِلهي ضَيْفُكَ بِبابِكَ، يا مُحْسِنُ قَدْ أَتاكَ الْمُسيئُ، فَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما عِنْدي بِجَميلِ ما عِنْدَكَ، يا كَريمُ؛1 خدايا، مهمان تو به در خانهات آمده.اى محسن، خطاكارى نزد تو آمده؛ پساى كريم، با [الطاف و بخشش]زيبايى كه تو دارى، از زشتى او درگذر».
نقش توسل به اهل بيت(عليهم السلام) در تقرب به خدا
شايسته است براى اينكه بيشتر مورد عنايت و توجّه الهى قرار گيريم، قبل از نماز به ائمه اطهار(عليهم السلام) توسل پيدا كنيم و آنان را واسطه بين خود و خداوند قرار دهيم. در دعاهايى كه براى قبل از نماز وارد شده، بر اين مطلب تأكيد شده است. در يكى از توقيعات شريفى كه از ناحيه حضرت بقية الله الاعظم ـ عجل الله فرجه الشريف ـ رسيده، آمده است: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ صِلْني بِهِمْ وَ لا تَقْطَعْني بِحُجَّتِكَ اعْصِمْني وَ سَلامُكَ عَلى آلِ يس. مَوْلايَ، أَنْتَ الْجاهُ عِنْدَ اللهِ رَبِّكَ وَ رَبّي؛2خداوندا، بر محمد و آل او درود فرست و مرا با آنها پيوند ده و به حجتت سوگند، مرا از آنان جدا نگردان و مرا [از خطاها و انحرافات]حفظ كن، و سلام تو بر آل ياسين باد. مولاى من، تو نزد پروردگارت و پروردگار من مقام و منزلت دارى».
در همان توقيع شريف آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ أَنْتُمْ نُورُنا وَ أَنْتُمْ جاهُنا أَوقاتَ صَلاتِنا، وَ عِصْمَتُنا بِكُمْ لِدُعائِنا وَ صَلاتِنا وَ صِيامِنا وَ
1. همان، ج 43، باب 16، حديث 13، ص 339.
2. همان، ج 94، باب 28، حديث 22، ص 39.
اسْتِغْفارِنا وَ سائِرِ أَعْمالِنا؛1 درود بر شما، شما انوار [ى جهت هدايت و راهنمايى]ما هستيد و شما آبروى ما در هنگامه هاى نمازمان هستيد و به بركت شما به هنگام دعا، نماز، روزه، استغفار و ساير اعمالمان [از لغزش و انحراف]محفوظ مىمانيم». چنان كه مشاهده مىشود، در توقيع شريف، ائمه اطهار(عليهم السلام) و حضرت ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ واسطه بين ما و خداوند معرفى شدهاند، تا آنجا كه پذيرش اعمال و از جمله نماز ما به جهت عنايت، توجه و شفاعت آنهاست.
براى اينكه اين نكته ارزشمند محسوستر و آشكارتر شود، به نمونهاى عملى براى واسطه قراردادن اولياى خدا در اين زمان اشاره مىكنم: بنده افراد فراوانى را مىشناسم كه گاهى براى شركت در نماز جماعت بعضى از بزرگان، از تهران به قم مىآيند. آنان اين مسير را طى مىكنند و آن زحمت را بر خود هموار مىسازند تا در نماز جماعت كسى شركت كنند كه اميد دارند به واسطه نماز او، نمازشان نيز پذيرفته شود. آنان بين نماز خود با آن بزرگ چنان فاصلهاى مىبينند كه لازم مىدانند چند ساعت وقت صرف كنند و هزينه سفر و مشكلاتى را تحمل نمايند، تا در نماز او حاضر شوند؛ به اين اميد كه در پرتو آن نماز، نماز آنان نيز پذيرفته شود. حال اگر به جاى امام جماعتى كه مريدانش او را از بندگان شايسته و در زمره اولياى خدا مىشناسند، وجود مقدس ولى عصر ارواحنا فداه نماز بخوانند و مردم مطلع شوند و امكان حضور در آن نماز برايشان فراهم شود، تا چه حد مردم حاضرند براى شركت در آن نماز سرمايهگذارى كنند؟ هستند كسانى كه عظمت نماز آن حضرت را مىشناسند و حاضرند از همه نعمت هاى دنيا و آنچه دارند بگذرند تا توفيق شركت در نماز او را پيدا كنند و دو ركعت نماز با ايشان بخوانند. فاصله نماز حضرت با نماز ما
1. همان، ص 38.
بيش از فاصله زمين تا آسمان است؛ در عين حال ايشان خويش را در برابر خداوند چيزى به حساب نمىآورد؛ از اين رو شايسته است ما كه عظمت خداوند را درنمى يابيم و نمىتوانيم نسبت خود با او را درك كنيم، خود را با كسى بسنجيم كه او عظمت خدا را مىشناسد و بر نسبت بنده با خداوند واقف است.
وقتى به اين نتيجه رسيديم كه گل سر سبد اعمال شبانه روز ما (نماز) در مقابل نماز وجود مقدس حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ چيزى نيست و ما اميد داريم كه به طفيل نماز ايشان نمازمان پذيرفته شود، بيشتر حقارت خود را درك مىكنيم و حضور قلب بيشترى پيدا مىكنيم. اين مسأله بر اساس يك معادله صحيح و واقعى شكل مىگيرد: هر قدر ما حقارت خود را در مقابل عظمت الهى بيشتر درك كنيم، به خداوند نزديك تريم؛ چون درك كوچكى خود، با درك عظمت الهى مساوى است و هر قدر ما خويش را در برابر خداوند حقيرتر و كوچكتر بدانيم، به عظمت خداوند بيشتر پى برده ايم.
يكى از راه هايى كه براى رسيدن به اين نقطه ارائه شده، اين است كه خود را با مقام و منزلت اولياى خدا و معصومان(عليهم السلام) مقايسه كنيم تا در پرتو درك حقارت خويش در برابر مقام آنان، به بى نهايت كوچكى خود در مقابل عظمت نامحدود خداوند پى ببريم و ايشان را وسيله تقرب به خداوند قرار دهيم.
در اصول كافى1 از حضرت صادق(عليه السلام) روايت شده كه امير مؤمنان(عليه السلام)مى فرمود: هر كس اين دعاها را بخواند با محمّد و آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين خواهد بود، قبل از شروع نماز بگويد: «أَللّهُمَّ إِنّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَي صَلاتي، وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ، فَاجْعَلْني بِهِمْ وَجيهاً في الدُّنيا والآخِرَةِ وَمِنَ المُقَرَّبينَ. مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لي
1. محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 2، ص 544.
بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلايَتِهِْم فَإِنَّهَا السَّعادَةُ، وَ اخْتِمْ لي بها فَإِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيء قَديرٌ؛ خدايا به وسيله محمّد و آل محمّد به سوى تو رو مىآورم و ايشان را جلو نمازم مقدّم مىدارم و به وسيله ايشان نزد تو تقرّب مىجويم، پس مرا به بركت ايشان در دنيا و آخرت آبرومند ساز، و از مقرّبان درگاهت قرار ده. معرفت ايشان را به من ارزانى داشتى پس كارم را به اطاعت و معرفت و ولايت ايشان به پايان رسان كه همانا سعادت در آنهاست، و آن را خاتمه كارم قرار ده كه تو بر هر چيز توانايى».
و پس از نماز بگويد: «اللّهمّ اجْعَلْني مَعَ مُحمّد وَ آلِ مُحمّد في كُلِّ عافِيَة وَ بَلاء، وَ اجْعَلْني مَعَ مُحمّد وَ آلِ محمَّد في كُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَب. اللّهمّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْياهُمْ وَ مَماتي مَماتَهُمْ، وَ اجْعَلْني مَعَهُمْ في الْمَواطِنِ كُلِّها، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْء قَديرٌ؛ خدايا مرا در هر بلا و عافيتى با محمّد و آل محمّد قرار بده، و در هر اقامتگاه و بازگشتگاهى با محمّد و آل محمّد قرار بده. خدايا زندگى مرا [مانند] زندگى ايشان و مرگ مرا [مانند] مرگ ايشان بگردان، و مرا در همه جا با ايشان بدار و ميان من و ايشان جدايى مينداز، كه تو بر هر چيز توانايى».
بايد توجه داشت كه وجود معصومان(عليهم السلام) و اولياى دين، بزرگ ترين نعمتى است كه خداوند در اختيار ما نهاده تا بتوانيم با تبعيت از ايشان و به طفيل وجودشان، به خداوند نزديك شويم. در اين عصر بزرگ ترين نعمت الهى براى ما، وجود عزيز و مقدس حضرت ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ است كه در قلّه عظمت و شرافت قرار دارد و هر قدر معرفت ما به نورانيت و مقام آن امام عزيز بيشتر باشد، بيشتر براى جلب رضايت و تقرب به او تلاش مىكنيم و به وسيله وى، به مقام بى نهايت عظيم خداوند تقرب مىجوييم.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org