- جلسه اول؛ مؤمنان رستگاران
- جلسه دوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(1)
- جلسه سوم؛ ارتباط زکات و رستگاري(2)
- جلسه چهارم؛ مهار غريزه جنسي
- جلسه پنجم؛ وفاي به عهد و امانتداري
- جلسه ششم؛ نماز و رستگاري
- جلسه هشتم؛ عبادالرحمان
- جلسه نهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(1)
- جلسه دهم؛ عبادالرحمان، مردمي فروتن و خوددار(2)
- جلسه يازدهم؛ عبدالرحمان و نماز
- جلسه دوازدهم؛ عبادالرحمان، هراسناک و نگران
- جلسه سيزدهم؛ ميانهروي در انفاق
- جلسه چهاردهم؛ صفات سلبي عبادالرحمان
- جلسه پانزدهم؛ سرنوشت خطاکاران
- جلسه شانزدهم؛ دو وصف سلبي ديگر براي عبادالرحمان
- جلسه هفدهم؛ برخورد عبادالرحمان با آيات الهي
- جلسه هجدهم؛ اهتمام عبادالرحمان به خانواده
- جلسه نوزدهم؛ امامت متقین، آرمان عبادالرحمن
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
قسمت اول | 2.74 مگابایت |
قسمت دوم | 2.88 مگابایت |
بسمالله الرحمن الرحيم
بندگي، طريق تقرّب
آن چه پيش رو داريد گزيدها از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزد(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبر است كه در تاريخ 23/1/1385 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
«وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْيُسْرِفُوا وَ لَمْيَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً»1؛ يك از اوصاف عباد الرحمن اين است كه در مقام انفاق نه اسراف مكنند و نه بخل مورزند و ميان اين دو حدّ وسط را رعايت ميكنند.
در باره اين آيه شريفه دو وجه وجود دارد: يك وجه همان معنا انفاق مصطلح در ذهن عموم مردم، يعن دادن پول به ديگران به صورت واجب مثل زكات و وجوهات شرع يا به صورت مستحب مثل صدقه است. اين آيه تأكيد مكند در اين مقام نيز اعتدال را رعايت كنيد. نظير اين آيه، آيه ديگر است خطاب به پيامبر اكرم صل اللّه عليه و اله و سلم كه مفرمايد: «وَ لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِل؛ عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»2؛ نه دست خود را به گردنت؛ ببند و نه خيل گشاده دست كن. كنايه از اين كه نه امساك كن و بخل بورز و نه آن چنان گشاده دست كن كه خودت برهنه بمان، به طور كه اگر كس ديگر از راه رسيد و درخواست داشت و خواست به او انفاق كن ديگر هيچ نداشته باش.
وجه ديگر اين است كه انفاق به معنا مصطلح نباشد، بلكه به همان معنا لغو، يعن خرج كردن و هزينه كردن باشد. «نفقه عيال»؛ خرج كردن اموال برا خانواده است. اين احتمال مصرف شخص را نيز در برمگيرد ول احتمال اوّل فقط مقام انفاق به ديگران را شامل ميشود.
نكته ديگر را كه بايد مورد دقت قرار داد، اين است كه اسراف دارا مراتب است كه بعض از مصاديق آن حرام است. اصولا بيانات عام قرآن دارا مراتب است. به عنوان مثال قرآن درباره نماز مگويد: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي»3؛ برا ياد من، نماز را بپا دار. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْه عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»4؛ نماز انسان را از كار زشت و ناپسند باز مدارد. آيا اين آيات فقط نمازها واجب يا فقط نمازها مستحب را شامل مشود؟ شواهد وجود دارد كه اين بيانات ترغيب به اصل عمل است كه مصاديق آن دارا مراتب است. يك مرتبه آن واجب و مرتبه ديگر آن مستحب است كه هر يك به مؤكد و غير مؤكد تقسيم مشود. وقت قرآن مفرمايد: «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْيُسْرِفُوا»؛ قدر متيقن اين است كه اين آيه شامل اسراف حرام مشود، اما شايد بتوان گفت تنها اسراف حرام منظور نيست، بلكه در پرهيز از اسراف غير حرام نيز ما بايد عباد الرحمن را الگوي خود قرار دهيم.
به طور كل اصل اسلام همان تسليم است كه خدا خواسته است چشم، دست و گوش بندهاش به فرمان او باشد. هر جا صحبت از اين باشد كه بنده بگويد: من دلم مخواهد، اين مطلوب نيست و خدا اين گونه از ما نخواسته است. آن چه امروز در دنيا حاكم و به اسم آزاد مطرح است و حت بچهها ياد گرفتهاند كه در پاسخ به اشكالات كه به آنها مشود، بگويند «دلمان مخواهد»، با معيارها حاكم بر فرهنگ و نظام ارزش اسلام مغاير است. خدا مخواهد تو دل را كنار بگذار و بگويي: «أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ للّه»5. تو بندها و بايد بندگ كن و تسليم باش.
بيش از پنجاه سال پيش اين جمله را در مدرسه فيضيه از مرحوم شيخ علي اكبر تربت ـ كه خداوند درجاتش را عال گرداند ـ شنيدم كه در باره فلسفه حج ميفرمود: حج تمرين بندگي است. وقت خداوند ميفرمايد: طواف كن و دور بگرد. بگو: چشم، وقت ميگويد: بدو، بگو: چشم، ميگويد: شب را در بيابان بمان، بگو: چشم، دستور ميدهد: لباس خود را از تن بكن، بگو: چشم و.... وقت خداوند به ابراهيم عليهالسلام ميگويد: بچه خود را سر ببر، ما كه عقلمان نمرسد چرا و يعن چه؛ ول بايد بگويد: چشم! خداوند به پيامبرش دستور ميدهد جوان معصوم و پاك خود را سر ببرد. وقتي ابراهيم عليهالسلام دستور را براي جوان خود بازگو كرد، او نيز ميگويد: «يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ»6؛ بابا، به دستور خدا عمل كن.
در توضيح آيه شريفه كه پيامبر اعظم؛ صل الله وعليه وآله را به ميانه رو فرمان داده است، بايد به اين نكته توجه داشت كه قاعده اعتدال و ميانه روي آن قدر گسترش پيدا كرده است كه در مكاتب فلسفه اخلاق مبنا يك از قوترين مكتبها است و معمولاً علما اخلاق مسلمان و شيعه هم آن را پذيرفتهاند و كتابها خود را بر اساس آن تنظيم كرده اند. در كتاب جامع السعادات و معراج السعاده صفتها خوب مطرح شده و دو طرف افراط و تفريط آن بد دانسته شده است. به عنوان مثال، شجاعت كه حد وسط است، خوب و ترسو بودن و تهور كه تفريط و افراط است، بد دانسته شده است. آن قدر اين قاعده گسترش و عموميت پيدا كرده است كه محققان در روايات به دنبال مؤيداتي برا اين مطلب بوده اند.
اصل اقتصاد به معناي ميانه روي است. قرآن ميفرمايد: «فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ»7؛ بعضي ميانه روي پيشه ميكنند. امير مؤمنان صلوات اللّه عليه در وصف عده اي از بندگان شايسته خدا در خطبه حمّام ميفرمايد: «ملبسهم الاقتصاد»8؛ اينان ميانه رو پيشه ميكنند. پس درعبادت هم زياده روي نكنيد. ميانه روي حتي در عبادات هم مطلوب است.
شيطان از راههاي افراط و تفريط انسان را فريب ميدهد. وقتي نمتواند او را به معصيت و ترك عبادت وادار كند، به او القا ميكند كه اين كار خير را زياد انجام بده. اين روش كمكم به صورت يك مشرب درميآيد. در چنين حالت شخص وانمود ميكند كه من بر اساس بندگي خدا و كمالات روح كار را انجام ميدهم، ول در همين حال بسيار از واجبات را ترك ميكند. گاهي از اين كه زياد نماز ميخواند خوشحال است در حالي كه تحصيل علم واجب، تحصيل روز واجب، امر به معروف و نهي از منكر، مبارزه با ظلم و بسيار از واجبات مهم اجتماع را ترك كرده است. پس در كارهاي خوب نيز ضوابط را بايد رعايت كنيم و بدانيم كه كار خوب هم اين طور نيست كه عمل كردنش هيچ حساب و كتاب نداشته باشد. اين طور نيست كه يك كار خوب را هر چه بتوان، انجام دهي. ما بايد كارهاي خوب را با هم بسنجيم، چرا كه تنها يك كار خوب نداريم، بلكه كارهاي خوب فراوان است و گاه در مقام عمل با يكديگر تزاحم پيدا ميكنند. گاه كار مستحب موجب ترك واجب ميشود. پس چگونه ميتواند مقرِّب باشد؟ هيچ وقت مستحب نمتواند جا تكليف واجب را بگيرد. هر تكليف نيز بايد در جا خودش مطرح باشد. درس خواندن گرچه از واجبات مؤكد است ـ مخصوصاً در اين زمان كه معارف اسلام در معرض خطر جدّ واقع شده است ـ اما اين واجب جاي انجام وظيفه نسبت به پدر و مادر، نسبت به همسر و نسبت به فرزند را نميگيرد.
اين نكته نيز بايد مدّ نظر قرار گيرد كه منظور از حدّ وسط، وسط كمّ نيست. بعضيها فكر ميكنند چون ثروت و درآمد افراد مختلف در هر روز از هزار تومان تا مثلاً يك ميليون تومان متفاوت است، خوب است انسان به دنبال كار برود كه روز پانصد هزار تومان درآمد داشته باشد، چرا كه اين حدّ وسط است! اين محاسبه اشتباه است. حدّ وسط را نبايد با يك ملاك كمّ بسنجيم، بلكه ما مجموعاً يك وظايف متزاحم داريم كه هر كدام را بايد طور انجام دهيم كه به ديگري ضرر نزند. حدّ وسط هر چيز نسبت به مزاحمهاي آن تعيين ميشود، يعني آن قدر بايد به علم اهميت داد كه به تكاليف ديگر نسبت به پدر، مادر، زن، فرزند و همسايه ضرر نزند. معنا حدّ وسط اين نيست كه انسان نه خيلي ملاّ شود و نه خيلي بسواد باشد، نه مثل حضرت سليمان خيلي پولدار باشد و نه خيلي بي پول. پس رعايت كمّيّت در حدّ وسط گمراه كننده است. افراط و تفريط صفت يك عمل اختياري است، يعني نيروي كه شما صرف ميكني بايد به حد اعتدال صرف كن. از آيه «كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً»؛ يك اصل كل انتزاع مشود كه ملاك ارزش هر چيز حدّ اعتدال است. اعتدال هر چيز هم به اين است كه در حدّ انجام گيرد كه مزاحم ساير تكاليف نباشد.
انسان نبايد فقط به يك جهت چشم بدوزد. همان گونه كه نيكي به پدر و مادر واجب است، دادن وجوهات شرع نيز واجب است. حقوق ديگران را بايد پرداخت كرد. ما بايد به پسرها و دخترهايي كه در ابتداي تكليف هستند، همان طور كه نماز را يادآور ميشويم، حقوق مردم، بيت المال، خمس و ساير تكاليف را نيز يادآور كنيم. اگر مال مردم در شكم انسان باشد ديگر ميلي به عبادت و رغبت در كار خير پيدا نميشود و به جاي آن شقاوت و قساوت در قلب وارد ميشود، دعا انسان مستجاب نميشود و توفيقات از او سلب ميشود. اميد آن كه به چنين بلايي مبتلا نشويم ان شاء الله.
1؛ فرقان، 67؛ و آنان هستند كه هنگام انفاق (به مسكينان) اسراف نكرده و بخل هم نورزند، بلكه احسان آنها در حد ميانه و اعتدال باشد.
2؛ اسراء، 29؛ و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محكم به گردنت بستهدار، و نه بسيار باز و گشادهدار، كه (هر كدام كن) به نكوهش و درماندگ خواه نشست.
3؛ طه، 14؛ ...و نماز را مخصوصا برا ياد من به پادار.
4؛ عنكبوت، 45؛ ...همانا نماز است كه (اهل نماز را) از هر كار زشت و منكر باز مدارد.
5؛ آلعمران، 20؛ ...من و پيروانم خود را تسليم امر خدا نمودهايم.
6؛ صافات، 102؛ ا پدر، هر چه مأمور انجام ده.
7؛ فاطر، 32؛ ...بعض راه عدل پيمودند.
8؛ نهجالبلاغه، خطبه 303، ص 303؛
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org