- مقدمه
- خداشناسى
- پى جويى دين
- شرط انسان زيستن!
- راه حل مسائل بنيادى
- شناخت خدا
- راه ساده خداشناسى
- اثبات واجب الوجود
- صفات خدا
- صفات ذاتيّه
- صفات فعليّه
- ساير صفات فعليّه
- بررسى علل انحراف
- حلّ چند شبهه
- جهان بينى مادّى و نقد آن
- ماترياليسم ديالكتيك و نقد آن
- يگانگى خدا
- معانى توحيد
- جبر و اختيار
- قضاء و قدر
- عدل الهى
- درآمدى بر مسائل نبوّت
- نياز بشر به وحى و نبوّت
- حلّ چند شبهه
- عصمت انبياء
- دلايل عصمت انبياء
- حلّ چند شبهه
- معجزه
- حلّ چند شبهه
- ويژگيهاى پيامبران
- مردم و پيامبران
- پيامبر اسلام
- اعجاز قرآن
- مصونيت قرآن از تحريف
- جهانى و جاودانى بودن اسلام
- خاتميّت
- امامت
- نياز به وجود امام
- نصب امام
- عصمت و علم امام
- حضرت مهدى (عج)
- اهميت فرجامشناسى
- وابستگى مسأله معاد به مسأله روح
- تجرّد روح
- اثبات معاد
- معاد در قرآن
- پاسخ قرآن به شبهات منكرين
- وعده الهى در مورد قيامت
- مشخصات عالم آخرت
- از مرگ تا قيامت
- تصوير رستاخيز در قرآن
- مقايسه دنيا با آخرت
- رابطه دنيا با آخرت
- نوع رابطه بين دنيا و آخرت
- نقش ايمان و كفر در سعادت و شقاوت ابدى
- رابطه متقابل ايمان و عمل
- چند نكته مهمّ
- حبط و تكفير
- امتيازات مؤمنان
- شفاعت
- حلّ چند شبهه
- بحث های مقدماتی
- وجود خدا
درس چهلوهفتم
وعدة الهي درباره قيامت
·مقدمه
·وعدة حتمي الهي
·اشاره به براهين عقلي
مقدمه
قرآن كريم ازيكسو، بهعنوان پيامي كه ازطرف خداي متعال به بندگانش فرستاده شده، بر تحقق معاد تأكيد ميكند و آن را وعدة حتمي و تخلفناپذير الهي ميشمارد و بدينترتيب حجت را بر مردم تمام ميكند، و از سوي ديگر، به دلايل عقلي بر ضرورت معاد اشاره ميكند تا رغبت انسان نسبت به شناخت عقلاني را ارضا كند و حجت را مضاعف سازد. ازاينرو، بيانات قرآني درباره اثبات معاد را به دو بخش، تقسيم ميكنيم و در هر بخش به ذكر نمونهاي از آيات مربوط ميپردازيم.
وعدة حتمي الهي
قرآن كريم، برپايي قيامت و زنده شدن همه انسانها در جهان آخرت را امري ترديدناپذير دانسته، ميفرمايد: إِنَّ السّاعَةَ لآتيَةُ لا رَيْبَ فِيها،(1) و آن را وعدهاي راستين و تخلفناپذير شمرده، ميفرمايد: بَلي وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا،(2) و بارها بر تحقق آن قسم ياد كرده است؛ از جمله ميفرمايد: قُلْ بَلي وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَذلِكَ عَلَي اللّهِ يَسِيرٌ.(3) هشدار دادن به
1. غافر (40)، 59. نيز ر.ک: آل عمران (3)، 9ـ25؛ نساء (4)، 87؛ انعام (6)، 12؛ كهف (18)، 21؛ حج (22)، 7؛ شورى (42)، 7؛ جاثيه (45)، 26 و 32.
2. نحل (16)، 38. نيز ر.ک: آل عمران (3)، 9 و 191؛ نساء (4)، 122؛ يونس (10)، 4 و 55؛ كهف (18)، 21؛ انبياء (21)، 103؛ فرقان (25)، 16؛ لقمان (31)، 9 و 33؛ فاطر (35)، 5؛ زمر (39)، 20؛ نجم (53)، 47؛ جاثيه (45)، 32؛ احقاف (46)، 17.
3. تغابن (64)، 7. نيز ر.ک: يونس (10)، 53؛ سبأ (34)، 3.
مردم، نسبت به آن را از مهمترين وظايف انبيا دانسته است؛ چنانكه ميفرمايد: يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلي مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ(1) و براي منكرين آن، شقاوت ابدي و عذاب دوزخ را مقرر فرموده است:
وَأَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعِيراً.(2)
بنابراين، كسي كه به حقانيت اين كتاب آسماني، پي برده باشد، هيچ بهانهاي براي انكار معاد و شك درباره آن نخواهد داشت. در بخش پيشين، روشن شد كه حقانيت قرآن براي هر انسان حقجو و باانصافي قابل درك است و ازاينرو، هيچكس عذري براي نپذيرفتن آن ندارد؛ مگر كسي كه قصوري در عقلش باشد و يا به علت ديگري نتواند پي به حقانيت آن ببرد.
اشاره به براهين عقلي
بسياري از آيات كريمة قرآن، لحن استدلال عقلي بر ضرورت معاد دارد و ميتوان آنها را ناظر به برهانهاي حكمت و عدالت دانست؛ از جمله بهصورت استفهام انكاري ميفرمايد: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛(3) «مگر پنداشتهايد كه شما را بيهوده آفريدهايم و بهسوي ما بازگردانده نميشويد؟»
اين آیه شريفه بهروشني دلالت دارد بر اينكه اگر معاد و بازگشت بهسوي خداي متعال نباشد، آفرينش انسان در اين جهان، بيهوده خواهد بود. ولي خداي حكيم، كار عبث و بيهوده، انجام نميدهد. پس جهان ديگري براي بازگشت بهسوي خودش برپا خواهد كرد.
اين برهان، يك قياس استثنايي است و مقدمة اول آن ـكه يك قضية شرطيه استـ دلالت دارد بر اينكه هنگامي آفرينش انسان در اين جهان، هدف حكيمانه خواهد داشت كه به دنبال اين زندگي دنيا، بازگشت بهسوي خدا كند و در جهان آخرت، به نتايج اعمالش برسد. ما اين ملازمه را در تقرير برهان حكمت، توضيح داديم و ديگر نيازي به تكرار نيست.
1. غافر (40)، 15. نيز ر.ک: انعام (6)، 130ـ154؛ رعد (13)، 2؛ شورى (42)، 7؛ زخرف (43)، 61؛ زمر (39)، 71.
2. فرقان (25)، 11. نيز ر.ک: اسراء (17)، 10؛ سبأ (34)، 8؛ مؤمنون (23)، 74.
3. مؤمنون (23)، 115.
اما مقدمة دوم (خدا كار بيهوده نميكند)، همان مسئلة حكمت الهي و عبث نبودن كارهاي اوست كه در بخش خداشناسي به اثبات رسيد و در بيان برهان حكمت نيز توضيح داده شد. بنابراين، آیه مزبور كاملاً قابل انطباق بر برهان نامبرده است.
اكنون ميافزاييم: با توجه به اينكه آفرينش انسان بهمنزلة غايت و هدفي براي آفرينش جهان است، اگر زندگي انسان در اين جهان، بيهوده و فاقد هدف حكيمانه باشد، آفرينش جهان هم بيهوده و باطل خواهد بود. اين نكته را ميتوان از آياتي استفاده كرد كه وجود عالم آخرت را مقتضاي حكيمانه بودن آفرينش جهان دانسته است؛ از جمله در وصف خردمندان (اولوالالباب) ميفرمايد: ... وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ؛(1) «... و درباره آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند [و آنگاه ميگويند:] پروردگارا، اين (جهان) را باطل نيافريدهاي. تو منزهي [از اينكه كار باطل انجام دهي]. پس ما را از عذاب آتش نگهدار».
از اين آيه، استفاده ميشود كه تأمل در كيفيت آفرينش جهان، انسان را متوجه حكمت الهي ميسازد؛ يعني خداي حكيم از اين آفرينش عظيم، هدف حكيمانهاي را در نظر داشته و آن را گزاف و پوچ نيافريده است، و اگر جهان ديگري نباشد كه هدف نهايي از آفرينش جهان محسوب شود، خلقت الهي، پوچ و بيهدف خواهد بود.
دستة ديگري از آيات كريمة قرآن كه اشاره به برهان عقلي بر ضرورت معاد دارد، قابل انطباق بر برهان عدالت است؛(2) يعني مقتضاي عدل الهي اين است كه نيكوكاران و تبهكاران را به پاداش و كيفر اعمالشان برساند و فرجام آنان را از يكديگر تفكيك كند و چون در اين جهان، چنين تفكيكي نيست، ناچار جهان ديگري برپا خواهد كرد تا عدالت خويش را عينيت بخشد؛ از جمله در سوره جاثيه ميفرمايد: أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا
1. آل عمران (3)، 191.
2. ص (38)، 28؛ غافر (40)، 58؛ قلم (68)، 35؛ يونس (10)، 4.
الصّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَمَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ. وَخَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزي كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ؛(1) «مگر كساني كه مرتكب كارهاي بد شدند، چنين پنداشتهاند كه ما آنان را مانند كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، قرار خواهيم داد؛ بهگونهايكه زندگي و مرگ هر دو دسته، يكسان باشد [و همانگونه كه در نعمتها و بلاها و شاديها و غمهاي اين جهان شريكاند بعد از مرگ هم فرقي نداشته باشند]؟ اينان بد قضاوتي ميكنند! و خداي متعال، آسمانها و زمين را بهحق [و داراي هدف حكيمانه] آفريده تا اينكه هركس به آنچه به دست آورده، جزا داده شود و به ايشان ستم نشود».
لازم به تذكر است كه ميتوان جملة وَخَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَق را اشاره به برهان حكمت دانست؛ چنانكه ميتوان اساساً برهان عدالت را هم به برهان حكمت بازگرداند؛ زيرا همانگونه كه در مبحث عدل الهي توضيح داديم، «عدل» از مصاديق «حكمت» است.
1. جاثيه (45)، 21ـ22.
پرسش
1. قرآن كريم چگونه معاد را اثبات، و حجت را بر مردم تمام ميكند؟
2. چه آياتي اشاره به برهان حكمت دارد؟ استدلال آنها را تقرير كنيد.
3. چه آياتي اشاره به برهان عدالت دارد؟ تقرير استدلال آنها چيست؟
4. چگونه ميتوان برهان عدالت را هم به برهان حكمت بازگرداند؟
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org